١٧٨

ساخت وبلاگ

با اين كه از فاميل و دوست و آشنا دور شدم ...ولي بازم تركشاشون تا اينجا ميرسه.... حتما لازم نيست كه خودتو هدف بگيرن ...وقتي عزيزاتو هدف ميگيرن بيشتر از اوني كه فكر ميكردي آتيش ميگيري ....خدايا چرا دست از سرمون بر نمي دارن ؟!چرا حواست نيست بهمون ....حالمون خيلي بده...خودت دريابمون.....

١٧٨...
ما را در سایت ١٧٨ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegisoratima بازدید : 67 تاريخ : شنبه 3 اسفند 1398 ساعت: 4:11

انتظار....چراتمومي نداري؟چرا هرچي ميكشيمت بازم كش مياي لعنتي ......

يه آدم جديدم ....يه آدمي كه از زمين و زمان خسته اس ...يه آدمي شدم كه هيچوقت نبودم ....هيچوقت اين مدلي داغون نبودم ...هيچوقت فكر نميكردم نتونم از ته دل بخندم ... هيچوقت فكر نميكردم يه روزي وسط يه مهموني با اون همه سروصدا و بزن و بكوب من بغض قورت بدم....كلا آماده همدري كردنم حالا با هرچيزي كه شده ....هيچ فرقي نداره ...همدردي ميكنم  از ته دل اشك ميريزم !!!!

١٧٨...
ما را در سایت ١٧٨ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegisoratima بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:54

كارت چي شد؟

پس كي ميري ؟

الان تو چه مرحله اي هستيد ؟

وكيلتون پس چه غلطي ميكنه؟

چرا فلاني كارش درست شد پس ؟

چرا فلاني انقدر آسون رفت ؟ 

واقعا داره كارات رو انجام ميده ؟نكنه سركار گذاشتت؟

باهاش در ارتباطي؟باهم اصلن حرف ميزنيد؟

اونجا كه كاراي اداري آسونه پس مال شما اينقدر سخت شده ؟ 

 

١٧٨...
ما را در سایت ١٧٨ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegisoratima بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:54

بعضي وقتها يه دوشنبه مي تونه از دلگير ترين جمعه سال هم دلگيرتر باشه!!!!

ميخواستم مقاومت كنم ..پاشدم موهامو ماسك گذاشتم ...ناخونامو يه دست كردم ....لاك داغون پامو درست كردم ....يه چاي بزرك ريختمو نشستم پاي فيلمهاي تكراري ....و در آخر بازم مجبور شدم بگم  ....حتما واسه حساسيته كه  اشك مياد از چشمام !!!!!!!!!

١٧٨...
ما را در سایت ١٧٨ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegisoratima بازدید : 80 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:54

بعضي وقتها يه آدمي هايي هستند تو زندگيمون كه نه ميشه حذفشون كرد نه ميشه حفظشون كرد... كلن كارشون اينه كه همه چي رو خراب كنن،رو اعصابت راه برن ،همش سنگ بندازن ،چاه بكنن برات ...نمي دونم چرا ؟! انگار اين كارا ديگه براشون نه بده نه عيبي داره يه جورايي شده جزي از وجودشون ،عاشق زخم زدنن،...مثل كاكتوس ميمونن ...و من بين صدها كاكتوس گير افتادم......

١٧٨...
ما را در سایت ١٧٨ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegisoratima بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:54

بعد كلي بالا و پايين ...به جايي رسيديم كه هميشه تو دعا هاي شبانه من بود ....البته هنوز تحقق پيدا نكرده ولي خوب يكشنبه اولين قدم براي رسيدن بهشه......

١٧٨...
ما را در سایت ١٧٨ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegisoratima بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:54

چطور ميشه يهو بعضي ها كه همخونتن ...بعضي ها كه ادعاي رفاقت و حمايت  و كوفت و زهرمارشون دنيا رو بر ميداشت ...از صدتا چنگيز مغول هم بدتر و خونخوار تَر شن ....من كه هيچوقت باور نميكردم ! تا اينكه خودم دي ١٧٨...ادامه مطلب
ما را در سایت ١٧٨ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegisoratima بازدید : 64 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:54

بعد اون زلزله عظيم خانوادگي كه اومد ....همه چي بهم ريخت ....هيچي سرجاش نيست ...از همه چي دل بريديم ... همه چي بي رنگ و بو شده ....همش دلشوره ...همش استرس... خودت بهمون آرامش بده كه آرامش ناب ترين چيز تو زندگيه ...

١٧٨...
ما را در سایت ١٧٨ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegisoratima بازدید : 68 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:54

قبلن وقتي ميومدم و چمدونامو باز ميكردم همه ميگفتن آخي اينا بوي هلند رو ميده ...ولي خودم إحساسش نمي كردم ...ولي الان وقتي مامان شوشو ساك سوغاتي هام رو بهم داد  تمام مشامم پر شد از بوي هلند.... دوري چه به سر آدم مياره ....!!!!!

١٧٨...
ما را در سایت ١٧٨ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegisoratima بازدید : 65 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:54

بالاخره تموم شد ...بالاخره تمام بلاتكليفيها تموم شد ...ولي چرا هنوز استرس دارم ...چرا هنوز نگرانم ....چرا خورشيد قلبم هنوز طلوع نكرده و آسمونش ابريه....

اقا يه چيزي رو خوب فهميدمااااا ....نگراني از بين نميره بلكه از يه مورد به مورد ديگه انتقال پيدا ميكنه......

١٧٨...
ما را در سایت ١٧٨ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegisoratima بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:54